دنیای یاسمین

دنیای یاسمین

بااااااااااالبخند واااارد شویییییییید!!! :)))
دنیای یاسمین

دنیای یاسمین

بااااااااااالبخند واااارد شویییییییید!!! :)))

عشق یعنی چه؟

دختری کنجکاو میپرسید: ایها الناس عشق یعنی چه؟

دختری گفت: اولش رویا آخرش بازی است و بازیچه
مادرش گفت: عشق یعنی رنج پینه و زخم و تاول کف دست
پدرش گفت: بچه ساکت باش بی ادب! این به تو نیامده است
رهروی گفت: کوچه ای بن بست

سالکی گفت:راه پر خم و پیچ

در کلاس سخن معلم گفت: عین و شین است و قاف، دیگر هیچ
دلبری گفت: شوخی لوسی است
تاجری گفت: عشق کیلو چند؟
مفلسی گفت: عشق پر کردن شکم خالی زن و فرزند
شاعری گفت: یک کمی احساس مثل احساس گل به پروانه
عاشقی گفت: خانمان سوز است بار سنگین عشق بر شانه
شیخ گفتا: گناه بی بخشش
واعظی گفت: واژه بی معناست
زاهدی گفت: طوق شیطان است
محتسب گفت: منکر عظماست
قاضی شهر گفت: عشق را فرمود حد هشتاد تازیانه به پشت
جاهلی گفت: عشق را عشق است
پهلوان گفت: جنگ آهن و مشت
رهگذر گفت: طبل تو خالی است یعنی آهنگ آن ز دور خوش است
دیگری گفت: از آن بپرهیزید یعنی از دور کن بر آتش دست
چون که بالا گرفت بحث و جدل توی آن قیل و قال من دیدم
طفل معصوم با خودش می گفت: من فقط یک سوال پرسیدم!!!!


بعد از چند روز...

سلاااااااااااااااااااااااااااااااااام به همه دوستای گلم ...

دلم برای همتون تنگ شده بود چون چندروزی نبودم و اتفاقات پشت سرهم که نتونستم بیام...

اول اینکه امتحانات بود و باسختی تموم شد...

دوم اینکه بدجوری سرما خورده بودم و اصلا جون توی تنم نمونده بود...

تازه داشتم بهتر میشدم که دست راستم از مچ دررفت...

دیگه اصلا هیچجوری نشد که بیام و سربزنم و حالا با دست آتل بسته دارم تایپ میکنم...

خلاصه با همه سختی تو کلاس هم امتحان میدم و هم مینویسم چاره ای نیست...

توی اولین فرصت به همه دوستان سرمیزنم حتما...