دنیای یاسمین

دنیای یاسمین

بااااااااااالبخند واااارد شویییییییید!!! :)))
دنیای یاسمین

دنیای یاسمین

بااااااااااالبخند واااارد شویییییییید!!! :)))

ّّپلاسکو

داشتم از دانشگاه میومدم خونه انقلاب که رسیدم دیدم چقدر ماشین آمبولانس و آتش نشانی میرن و چند نفری تو خیابون دارن میدواند با خودم داشتم میگفتم یعنی چی شده یهو یه خانومه با گریه گف پلاسکو ریخته خدا کمک کنه کپ کرده بودم

سوار اتوبوس که شدم سریع رفتم تلگراممو سر زدم که دیدم پر شده از فیلمای ریز ساختمان پلاسکو مات زده شده بودم که تازه فهمیدم خیلی از آتش نشان ها زیرآوار موندن وای تو اتوبوس میخواستم گریه کنم هی بغضمو قورت میدادم و عکسارو با بغض میدیدم وای خدا این چه بلایی بود و یه عالمه سوال که تو ذهنم بود

دم عیدی بیکار شدن تو این بیکاری یعنی چی میشه؟ وای چقدر خانواده چشم انتظارن ؟ وای خیلیاشون حتما مادراشون یا بچه هاشون یا همسراشون نگرانشونن؟ وای دوستاشون و همکاراشون جلوشون سوختن وای خدایا هی اینارو با خودم میگفتم و هنسفری تو گوش با آهنگ خداحافظ ای... و اشک تو چشمام جمع و بغضی که قورتش میدادم

خیلیا مفقود شدن زیر آوار که سه روز گذشته هنوز پیداشون نکردن سه تنشون به مقام شهادت رسیدن و بفیه آتش نشانا معلوم نیس چی شدن

جیگرم آتیش میگیره وقتی از شبکه خبر میبینم هربار میبینم بغض میکنم برای آتش نشانای باغیرتمون برای اونایی که همه سرمایشون و رچی زحمت کشیدن جلو چشمشون برباد رفته برای بچه هاییکه یتیم شدن برای مادرهایی که فرزندشونو از دست دادن و کسایی که همسرشون رو از دست دادن

خدایا به خانواده هاشون صبر بده

خدایا مفقودین زودتر پیدا بشن خداجونم میشه زنده مونده باشن؟

لعنت به تو ای حادثه ناگوار

آتش نشانان ما لباس هایشان ضد حریق بود نه ضد آوار


نظرات 0 + ارسال نظر
برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد