دنیای یاسمین

دنیای یاسمین

بااااااااااالبخند واااارد شویییییییید!!! :)))
دنیای یاسمین

دنیای یاسمین

بااااااااااالبخند واااارد شویییییییید!!! :)))

امروز بهار است ولی من نمیتوانم آن را ببینم!!

روزی مرد کوری روی پله های ساختمانی نشسته و کلاه و تابلویی را در کنار پایش قرار داده بود؛روی تابلو خوانده می شد:«من کور هستم،لطفا کمک کنید.»

روزنامه نگارخلاقی از کنار او می گذشت،نگاهی به او انداخت فقط چند سکه در داخل کلاه بود.او چند سکه داخل کلاه انداخت و بدون اینکه از مرد کور اجازه بگیرد تابلوی او را برداشت آن رو برگرداند و اعلان دیگری را روی آن نوشت و تابلو را کنار پای او انداخت و آن جا را ترک کرد.

عصر آن روز روزنامه نگار به آن محل برگشت و متوجه شد که کلاه مرد کور پر از سکه و اسکناس شده است.مرد کور از صدای قدم های او خبرنگار را شناخت و خواست اگر او همان کسی است که آن تابلو را نوشته،بگوید بر روی آن چه نوشته است؟

روزنامه نگار جواب داد:چیز خاص و مهمی نبود،من فقط نوشته شما را به شکل دیگری نوشتم و لبخندی زد و به راه خود ادامه داد...

مرد کور هیچ وقت ندانست که او چه نوشته است ولی روی تابلوی او خوانده میشد:


امروز بهار است ولی من نمیتوانم آن را ببینم!!  

 

نظرات 6 + ارسال نظر
هادی سه‌شنبه 9 مهر 1392 ساعت 16:12 http://man-to-ooooo.mihanblog.com/

جالب بود
و خیلی جاهای دیگم از احساساتمون سوء استفاده می کنن
چه خوبه عمیق باشیم

بله ممنون از حضورتون

mahsa دوشنبه 8 مهر 1392 ساعت 21:16 http://mahsa-mah.blogsky.com

چه قشنگ

mohadese یکشنبه 7 مهر 1392 ساعت 22:17 http://mohadese201.blogsky.com

سلااااااااااام
هسی؟؟؟؟؟؟

mohadese یکشنبه 7 مهر 1392 ساعت 17:02 http://mohadese201.blogsky.com

عزیزم خوبه دیشب بهت گفتم مواظبه خودت باش

بازم میگم
هوا بد شده خیلــــــــــــــــــــــــــــــــــــــی مواظبه خودت باش
آجی جونم

دیگه دست خودم نبود آجی مهسا

نیلوفر یکشنبه 7 مهر 1392 ساعت 15:59 http://rozesiyah.blogsky.bogsky.com

عالی بود

mohadese یکشنبه 7 مهر 1392 ساعت 15:54 http://mohadese201.blogsky.com

سلامیاسی جونم
منم آپم
خوفــــــــــــــــــــــی؟

الان میام

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد