من اوووووووومدنم
چه روزی بود امروز بعد یه ساعت وایستادن توی حیاط مدرسه زیرآفتاب آخ که داشتیم میمردیم
اصلا که این معاونا و مدیر فکر ما نیستن یه ساعت حرف میزنن
خلاصه گذاشتن بریم سرکلاس اما ما بدبختارو که مثلا ارشد مدرسه ایم گذاشتن طبقه آخر کم مونده بفرستنمون بالا پشتبوم مدرسه
حالا هنوز معلم نیومده شروع کرد به درس دادن ماهم مث چی تند تند مینوشتیم
زنگ تفریح انگار از زندان فرار میکنن همه طبقه ها رو یه نفس می دوییدن
معلم بعدی هم مثل قبلی اما بدتر درسو داد گفت بخونید الان میپرسم
کاش کلاس اول ابتدایی بودیم حداقل میگفتن تابستان خود را چگونه گذراندید یکم چاخان میبستیم
دیگه بلاخره این روزه گرم و طولانی هم گذشت و منم خسته اومدم خونه
درکل خوش گذشت با دوستان عزیز
اما چقدر خستم
دیگه بریم یکم بخوابم پاشم و درس....
با افتخار لینک شدی
ممنون
سلام خسته نباشی
مبارک باشه اول مهر و مدرسه رفتنت
مغسی عزیز
خسته نباشی عزیزم ماهم امروز معلم یه کم درس میداد میگفتیم خسته نباشید اما کو گوشه شنوا
مرسی عزیزم تو هم خسته نباشی مهساجون
آخ آره معلما دیگه به روی خودشون نمیارن که
فدات شم گلم
منم مدرسه بودم.مدرسه ماهم دقیقا همینجوری بود
آره ساراجون اصلا فکرحال مارو نمیکنن
خوش به حالت که مدرسه میری
من دلم برای شیطونی های مدرسه تنگ شده
برای عاشقانه نوشتن های گوشه دفتر
برای دروغ بافی های غیبت های بی بهانه ام
برای تلاش هاو چاپلوسی های مبصر شدنم
برای خوب بد ضربدر و
ستاره نوشتن پای تخته
آخی
اما چه خوش به حالی اول بدبخیه