دنیای یاسمین

دنیای یاسمین

بااااااااااالبخند واااارد شویییییییید!!! :)))
دنیای یاسمین

دنیای یاسمین

بااااااااااالبخند واااارد شویییییییید!!! :)))

سنجش

پسر کوچکی وارد مغازه ای شد، جعبه نوشابه را به سمت تلفن هل داد. بر روی جعبه رفت تا دستش به دکمه های تلفن برسد و شروع کرد به گرفتن شماره. مغازه دار متوجه پسر بود و به مکالماتش گوش می داد.

پسرک پرسید: «خانم، می توانم خواهش کنم کوتاه کردن چمن های حیاط خانه تان را به من بسپارید؟»

زن پاسخ داد: «کسی هست که این کار را برایم انجام می دهد.»

پسرک گفت: «خانم، من این کار را با نصف قیمتی که او می دهد انجام خواهم داد.»

زن در جوابش گفت که از کار این فرد کاملا راضی است.

پسرک بیشتر اصرار کرد و پیشنهاد داد: «خانم، من پیاده رو و جدول جلوی خانه را هم برایتان جارو می کنم. در این صورت شما در یکشنبه زیباترین چمن را در کل شهر خواهید داشت.» مجددا زن پاسخش منفی بود.

پسرک در حالی که لبخندی بر لب داشت، گوشی را گذاشت. مغازه دار که به صحبت های او گوش داده بود به سمتش رفت و گفت: «پسر…، از رفتارت خوشم آمد؛ به خاطر اینکه روحیه خاص و خوبی داری دوست دارم کاری به تو بدهم.»

پسر جوان جواب داد: «نه ممنون، من فقط داشتم عملکردم را می سنجیدم. من همان کسی هستم که برای این خانم کار می کند.» 

نظرات 4 + ارسال نظر
modest man یکشنبه 31 شهریور 1392 ساعت 16:26 http://evilandangel.blogsky.com

معرکه بود اساسی
این همون چیزیه که تو ایران وجود نداره

اوهوم

آزاده یکشنبه 31 شهریور 1392 ساعت 12:50 http://tandis57.blogsky.com

باران که میبارد همه پرندها به دنبال سر پناهند اماعقاب برای اجتناب از خیس شدن بالاتراز ابرهاپرواز میکند این دیدگاه است که تفاوت را خلق میکند

کامیاب (کافه سایه) شنبه 30 شهریور 1392 ساعت 19:35 http://cafe-shadow.blogsky.com

سلام یاسمین

مرسی از حضور پر مهرت... داستان جالبی گذاشتی. دوستش داشتم. بلاگ خوبی داری

ممنونم از حضورتون

تخریب چی جمعه 29 شهریور 1392 ساعت 20:37 http://takhribchi68.blogsky.com

سلام...
خیلی فعال هستید هااا ! چقدر زود زود آپ میکنید...
همشون عالی بودند مخصوصا پسر فداکار...
موفق باشید...

ممنونم لطف دارید

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد