پسری در خانه خیلی شلوغکاری کرده بود.
همهی اوضاع را به هم ریخته
بود.
وقتی پدر وارد شد، مادر شکایت او را به پدرش کرد
پدر که خستگی و
ناراحتی بیرون را هم داشت، شلاق را برداشت
پسر دید امروز اوضاع خیلی بیریخت
است، همهی درها هم بسته است، وقتی پدر شلاق را بالا برد، پسر دید کجا فرار کند؟
راه فراری ندارد! خودش را به سینهی پدر چسباند.
شلاق هم در دست پدر شل شد و
افتاد و پسر را درآغوش گرفت.
شما هم هر وقت دیدید اوضاع بیریخت است به سوی خدا فرار کنید او مهربان تر از هرکسی هست
هر کجا گیرافتادید راه فرار به سوی خداست.
عشق یعنی پای معشوق سوختن
عشق یعنی چشم را به در دوختن
عشق یعنی آن روز وصال
عشق یعنی بوسه ها در طوله سال
عشق یعنی راه رفتن زیر باران
عشق یعنی من می روم تو بمان
سلام ابجی یاسمن
تین داستانت رو خیلی خیلی دوست دارم و مرسی بابتش
خیلی خیلی وقته که دیگه بهت سر نزده بودم
سلام داداش خوبین؟
چرا وبلاگتون حذف شده؟؟
سلام دوست گلم. وبت معرکس عالییییییییییییییییییه
یه ساعتی توش میچرخیدم داستانات خیلی تاثیرگذار بود
سلام ممنون از نگاهتون
دمت گرم یاسمین جون داستانات حرف ندارن میام وبت حس خوبی بهم دست میده
مر30 نازی جان خوشحالم از این بابت
نبابااااااا
مگه نظرم ثبت نشد؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
نگفتیا معدلت چن شد ؟؟؟؟؟
نه!!
گفتم که 19 اجو تو چند شدی؟؟
چی شدی؟؟؟؟؟؟؟؟
تو خوبی؟
کارنامه گرفتی آجی؟
چن شد معدلت انقدر درس خوندی؟
اوهوم تو خوبی؟
19 تو چند شدی؟
آره
بیا وبم بحرفیم
باش
اومدم
باشه عزیزم
من هستم
فقط زود بیا
من اومدم محدثه جون ببخشید عزیزم دیرشد هستی؟؟
سلام خوبی؟
مرسی لطف داری!
میبینی چقدر ماهه! ببینم بابات واکنشش چی بود؟؟؟؟
راسی تبریک میگم بالاخره برف اومد!
فردا هم تعطیلیم!
سلام محدثه جونم تو خوبی؟
آره دیگه خیلی
خندید
آرهههههههههههه منم خیلی خوشحال شدم
محدثه جون یه کاری پیش اومد من میرم یه ساعت دیگه اینا میام هستی؟؟
دوست گرامی وبلاگت خیلی خوبه لطفا به وب من هم بیاین و در جذابترین گروه ایرانیان ثبت نام کنید تا هر روز ایمیلهای ناب از ما هدیه بگیرید. ثبت نام در گروه کاملا رایگان است. بیاین تا خودتون ببینین چه خبره http://nakhle.mihanblog.com ارسال ایمیل تبلیغاتی http://alphagroup20.mihanblog.com
سلام
ممنون از لطفتون حتما