چهار دانشجو که به خودشان اعتماد کامل داشتند یک هفته قبل از امتحان پایان ترم به مسافرت رفتند و با دوستان خود در شهر دیگر حسابی به خوشگذرانی پرداختند.
اما وقتی به شهر خود برگشتند متوجه شدند که در مورد تاریخ امتحان اشتباه کرده اند و به جای سه شنبه، امتحان دوشنبه صبح بوده است. بنابراین تصمیم گرفتند استاد خود را پیدا کنند و علت جا ماندن از امتحان را برای او توضیح دهند. آنها به استاد گفتند: « ما به شهر دیگری رفته بودیم که در راه برگشت لاستیک خودرومان پنچر شد و
از آنجایی که زاپاس نداشتیم تا مدت زمان طولانی نتوانستیم کسی را گیر بیاوریم و از او کمک بگیریم، به همین دلیل دوشنبه دیر وقت به خانه رسیدیم.».....استاد فکری کرد و پذیرفت که آنها روز بعد بیایند و امتحان بدهند.
چهار دانشجو روز بعد به دانشگاه رفتند و استاد آنها را به چهار اتاق جداگانه فرستاد و به هر یک ورقه امتحانی را داد و از آنها خواست که شروع کنند....آنها به اولین مسأله نگاه کردند که 5 نمره داشت. سوال خیلی آسان بود و به راحتی به آن پاسخ دادند.....سپس ورقه را برگرداندند تا به سوال 95 امتیازی پشت ورقه پاسخ بدهند که سوال این بود:
" کدام لاستیک پنچر شده بود ؟"
چه چشااااایی داره
آره خیلی خوشگله
سلام یاسمین جون ممنون از وبلاگ قشنگت
گاهی وقتا تو زندگی فکرمیکنیم که دروغای کوچیکمون هیچ خطری نداره اما همین دروغاست که مارو تو چاه عمیقی میندازه باید مواظب باشیم
سربلند باشی
ممنون زهراجون دقیقا عزیزم ممنون از نگاه و دیدگاه زیبات
شما هم همینطور
دوس داشتم ببینمت ابجی....
بیخیال مطمئنم دوس نداری.
من میتونم واسه skype ام عکس بذارم ببینی
البته اگه میتونی ببینی.
چطوری محدثه جون؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟
دم استاد گرم
اگرهمه استادا اینطوری بودن دیگه هیچ کلاس و امتحانی رو نمیشد پیچوند:))
آره
البته معلما اینجوری باشن بدبخت شدیم
الصدق ینجیک
یعنی راستگویی نجاتت میده
قربون آجی گل
دقیقا
سلام یاسمین جون ممنون گلم شما لطف داری داستان خیلی قشنگی بود موفق باشی
قربانت الهه جون ممنون از حضورت عسیسم لطف داری گلم
سلام
خیلی جالب بود
واقعا ما از صداقت چه بدی دیده ایم که خودمان را با گفتن دروغ بزحمت میاندازیم؟
خدایی چرا باید دروغ بگیم وقتی بهترین راه راستگوییه ؟!
راستی نوشته بودی یک سری پیجت رو کپی میکنن.
توی بلاگ اسکی این امکان رو داری که کسی رو بلاک کنی . بخصوص اگر IP اون شخص رو بدونی راحت میتونی بلاکش کنی
ممنون آجی از راهنماییت گلم دلم نمیاد اینجوری کلا نمیتونه بیاد وبم شاید درست شده باشه ممنون
بسیار آموزنده و دلنشین بود
ممنونم
سلام عزیزم خیلی قشنگه
سلام مهساجون
لطف داری
سلام خیلی زیبا و پیام داره
ممنون آره شاید اگه از اول راستشو میگفتن استاد راضی میشد نه بادروغ
وای چه قشنگ
عالی نمیگم مثل همیشه بلکه بهتر از همیشهههههههههه
فدای تو بشم سحرجون لطف داری
آفرین به این استاد باهوش و آفرین برشما
من هم آپ هستم دوست گرامی منتظر دیدگاهتون هستم
حتما
واااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااااای
چه باحال دمت گرم با این داستان های قشنگت یاسمین جون
قربونت ساراجون لطف داری
سلام یاسمن جون خوبی
خبری ازت نیس
کجایی آبجی خوگشله
زودی بیا دلم واست شده یه ذره
یعنی اینقدره .
سلام آرمیتاجان
بهت سرزدم هم قبل هم الان
موفق باشی
=)))))))) عالی بود
ممنونم گلم از حضورت