سلام
دیشب شب قدر بود با خدا خیلی حرف زدم واقعا دلم گرفته از این تنهایی و از این حالی که همش بغض دارمو و بی حوصلم از اینکه هیچ ذوقی برای آینده ندارم
یه جایی میرسه که دیگه گریه هم آرومت نمیکنه
حس خیلی بدی دارم کاش این حس بدم تموم بشه کاش باز یه دختر شاد باشم و زندگیم بی غصه باشه
کاش روزی که این نوشتمو میخونم انقدر خوشحال باشم که هیچی نتونه ناراحتم کنه
خیلی تنهام...