دنیای یاسمین

دنیای یاسمین

بااااااااااالبخند واااارد شویییییییید!!! :)))
دنیای یاسمین

دنیای یاسمین

بااااااااااالبخند واااارد شویییییییید!!! :)))

خداحافظ دوستان خوبم...

سلااااااااااااااااااااااااام به همه دوستای گلم.......

ممنونم از همه ی دوستانی که بهم سر میزنن و با حضور پرمهرشون منو توی نوشتن مطالب یاری میکنن ...

 خوش آمد میگم به همه دوستانی که تازه به جمع دوستانم اضافه شدن...

 امروز اومدم مطالبی رو بگم ...

خب این بنده از چهارشنبه امتحانات ترم اولم شروع میشه...

و از اونجایی که سال سومم و نهایی ام باید سخت درس بخونم ... 

و متاسفانه باید بگم چندوقتی پشتون نیستم

 تا24 دی که آخرین امتحانمون هست

چون اصلا وقت نمی کنم که بشینم سر اینترنت خودتون میدونید که آدم میشینه سرش زمان از دستش میره...

پس منم تصمیم گرفتم این چند روز امتحاناتو از تفریحاتم بزنم و درس بخونم...

خب دوستای گلم امیدوارم تاالان از وب راضی بوده باشید...

و امیدوارم وقتی من نیستم وبو فراموش نکنید و گاهی سربزنید و وقتی برگشتم دلم نگیره...

از همتون میخوام منو دعاکنید چون درسامون خیلی سختن تا بتونم امتحاناتمو با نمره خوبی قبول بشم...

و آرزومیکنم همه دانش آموزان ابتدایی.راهنمایی.دبیرستانی وپیش دانشگاهی و.. همه امتحاناتشون رو باموفقیت پشت سر بذارن

دلم براتون تنگ میشه به یادتون هستم همیشه...

خدافظی نمیکنم پس میگم به امیددیدار...



با اعتقاد و اعتماد و امید زندگی کنید...

اهالی روستایی تصمیم گرفتند که برای نزول باران دعا کنند. روزی که تمامی اهالی برای دعا در محل مقرر جمع شدند فقط یک پسر بچه با چتر آمده بود... این یعنی اعتقاد...

اعتقاد را می توان به احساس یک کودک یکساله تشبیه کرد که وقتی شما آنرا بالا پرتاب می کنید او میخندد... چرا که یقین دارد شما او را خواهید گرفت این یعنی اعتماد...


هرشب ما به رختخواب می رویم بدون اطمینان از اینکه روز بعد زنده از خواب بیدار شویم. ولی شما همیشه برای روز بعد خود برنامه دارید این یعنی امید...